دلم گرفته آسمون ؛ نميتونم گريه كنم
شكنجه ميشم از خودم ؛ نميتونم شكوه كنم
انگاري كوه غصه ها روسينه من اومده
آخ داره باورم ميشه ؛ خنده به ما نيومده !!
دلم گرفته آسمون ؛ از خودتم خسته ترم !
تو روزگار بي كسي يه عمره كه در به درم
حتي صداي نفسم ؛ ميگه كه توي قفسم
من واسه آتيش زدن يه كوله بار شب بسم
دلم گرفته آسمون يكم منو حوصله كن
نگو كه از اين روزگار يه خورده كمتر گله كن !
منو به بازي ميگيره عقربه هاي ساعتم
برگه تقويم ميكنه لحظه به لحظه لعنتم !!
آهاي زمين براي من ؛ يه لحظه تو نفس نزن
نچرخ تا آروم بگيره يه آدم شكسته تن !!!!
[ سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, ] [ 21:33 ] [ Amir ]
[